تصنیف هزار دستان در دستگاه چهارگاه باصدای قمرالملوک وزیری شعروآهنگ:محمدعلی امیر جاهد
هزاردستان به چمن دوباره آمد به سخن
که ای خسته از رنج دی ببین جشنگلهای من
بکن دل ز نقدینة جان بنه درکف می فروش
کنارگل و لاله دو جامی بزن
بنوش و چشم از مهر و مه بپوش مکش منت آسمان بهدوش
مده دست و با دست بینمک نمک جز لب بانمک
جزای کردار ستم پیشهگان دهد نفخةصور
دوای درد دل دلدادگان بود شورونشور
بسوزد از شر بشر یکسر خشک و تر
نماند آخر زین حیوان اثر
نیرزد این جهان بدین که بهر دل ، دل شکنی
برون کنی پیراهنی از تنی
مکن این طنازی با ما عبث به خود مینازی جانا
از این بلند پروازی دانم کاخر شکار بازی جانم
همه شب سر بردن به یک دل دو جا
نگرانکین دوران نماند بهجا
تومشو مایةآوارگی دست من و دامانتو
بنما چارة بیچارگی ما وعهد وپیمانتو
ریشهگر حاصلش این بارنیست تو مده لاله دگر خار چیست
جاهد این میکده را آب گرفت کس در این معرکه هشیار نیست...
تاریخ ارسال: 1394/2/10تاریخ بروزرسانی: 1394/2/10
تعداد بازدید: 3358